ناریاناریا، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه سن داره

جوجه کوچولوی منو بابایی *ناریا* خانم

بدون عنوان

سلام جوجو جونم نمی خوام اتفاقات امروز صبحو برات تعریف کنم نارحت شی ساعت چهار میرم دکتر قراره واسه اولین دفعه صدای قلبتو بشنوم ایشالله تو رو خدا مامانیو نا امیدنکن باشه بازم درخونشو میزنیم تا جوابمون رو بده ... آخه خیلی مهربونه بهت قول میدم اگه اگه .....یه تابلوی خیلی خوشکل واسه دکتر بکشم فقط به خاطر تو   ...
27 فروردين 1391

بدون عنوان

 خدای من اونقدر در خونه ات رو می زنم تا جوابمو بدی.... سلام جوجوی مامانی الان از مرتب کردن خونه تموم شدم بابایی هم رفت بیرون قراره زنگ بزنه باهم بریم دور بزنیم از فردا دوباره خسته ت میکنم آخه باید با هم بریم دانشگاه تا مامانی از درساش عقب نمونه این هقته دستا وپاهای خوشکلت رشد می کنن بزرگ میشن الهی قربونت برم. دلم گرفته آخه مامان بزرگ از دستمون نارحته  خوب چیکارکنیم دیگه ما که نمی تونستیم بمونیم خیلی خسته بودیم مگه نه گلم؟ فردا عصر که بر گردیم خونه دوباره برات مینوسم بازم دوست دارم ...
26 فروردين 1391

بدون عنوان

سلام جوجوجونم امروز اولین باریه که برات مینوسیم دیشب پیش مامان بزرگ بودم خودت که میدونی پسر دایی ها و دختر دایی ها از بس بازی وسرو سدا کردن کلی خسته شدیم وبابایی 12 شب اومد دنبالمون . راستی دیروز عصر با زن دایی رفتیم خرید برات یه دست لباس خیلی خوشکل گرفتم شب که به بابایی نشون دادم کلی ذوق کرد . دوستدارم گلم  بابایی هنوز خوابه آخه دیشب خیلی خسته شده . میخوام بهترینارو برات بنویسم.  
25 فروردين 1391

اونقدر در خونه ات رو می زنم تا جوابمو بدی...

هر روز ادمای زیادی به دنیا میان... فکرشو بکن هر روز خدا این همه فرشته رو از اسمون رحمتش برای ما می فرسته.... و من می خواهم تو این بارون فرشته ها اون قدر دستم رو به طرف پروردگار مهربونم بالا نگه دارم تا اخر یه قطره بارون...یه فرشته کوچولو...تو دستم جا بگیره تا اون روز خدا جونم بدون اونقدر التماست می کنم... و اونقدر در خونه ات رو می زنم تا جوابمو بدی.... یه حس قشنگ یه نور امید ته دلم هست که بهم میگه فرشته اسمونیت تو راهه.....  برگرفته از  http://soodeh.niniweblog.com/ ...
25 فروردين 1391