7ماهگی دخملی
سلام خوشکل مامان چند وقتی بود که نمی اومدم به وبلاگتو سرم کلی شلوغ بود تو این مدت خانمم برا خودش بزرگ شده
میشینی با اون صدای نازت بابایی رو صدا میزنی وبابایی کلی خوشحال میشه الانم سرماخوردگی گرفتی و بردمت دکتر
دارم رو پام تاپ میدم و خوابت گرفته چند هفته قبل رفتیم مهابادو بابایی رفته بود یه سفرکاری تو این دو هفته کلی بهمون خوش گذشت و با دختر دایی نارین و پسردایی ماردین کلی با هم خوش بودین وصبحا میرفتین رو بالکن بازی میکردین و عصرا هم با هم میرفتیم مهمونی و گردش
الانم یه چند تا عکس ازدختر خوشکلم میذارم
نمیدونم این لبخوردن چه مزای میده که اینقده خوشت میاد
وقتی میخوابی عین پسرخالهه مش کلاتو میاری جلوچشمات از بس هم ورجه ورجه می کنی پتورو ازرو خودت بر میداری و مجبورابرات ازاین پتونرما گرفتم که مثل چسب بهت بچسبه
خوابتم که میاد شرو میکنی به خاروندن کلو صورتت