سه ماهگی دخملی
سلام عزیز دلمممممممممممم
قوربونت برم امروز میخوام کایی که تو دو ماهگیو سه ماهگی رو انجام میدی برات بنویسم
تو دو ماهگی که یه ذره نگامون میکردی درحدیه نیش خند کوچلو بود تموم کارا
تو سه ماهگی به اجسام کامل خیره میشی باهامون حرف میزنی البته اگه خوب خوابیده باشی و خوابت نیاد خندیددنتم که حرف نداره تا یکی بگه ناری لبخندای قشنگت رو شون میدی
ناری خوشکلم خیلی احساس آرامش عجیبی دارم وقتی با لبخند قشنگت تو جمع بهم نگاه میکنی یا تا صدامو میشنوی برمیگردی سمتتم
شکر خدا رفلاکستم روز به روز داره بهتر میشه فقط عید میلاد پیامبر مامان به خاطر حرف دکتر که میگفت حساسیت نداری رژیمشو شکست و همین باعث شد یه کم نارحت بشی که منم فورا رژیمم رو شرو کردم
قوربون اون دل کوچلوت برم وقتی گریه کنی تا برات توضیح میدم فوران آروم میشی ناریا گلی احساس میکنم واقعا مامانو درک میکنی فدات بشم
همه هستی من این هفته به هم قول دادیم با هم به جنگ حساسیتت که به پروتیین گاوی هستش بریم و ایشالله زود زود از بین ببریمش
با عروسکم میریم گردش
اردک کوچلو برو کنارمیخوام برم پیش مامان