چهارماهگی دخترم
دختر نازنینم چند روزپیش واکسن چهار ماهگیتو زدم
نمیدونم چرا بازرفلاکست تشدیدشده گاهی وقتا خیلی احساس درموندگی میکنم
حالا بگم از کارای دختر نازنینم
ناریای من این روزا با دستتات اجسامو میگری و فورا میبری سمت دهنت یا هی چشاتو چپ می کنی و خیره میشی به انگشتات دستتو بعد یه هویی میخوریشون مامان فدات بشه
دو بار هم تا الان خودتو انداختی رو شکمو وقتی مامانی رو میبینی کلی میخندی و میخوای بپری تو بغلم
دو هفته قبل که رفتیم خونه مامان بزرگ کلی غریبی کردی و تا آخر شب باهاشون دوست نشدی ویه ثانیه منو نمیدید گریت میگرفت فرداشم که رفتیم عروسی دختر نازنینم تخت گرفت خوابیدی
ولی تا یه هفته بعدش مریض بودی و هر دوتو نارحتی بودیم
دکتر میگه به خاطر رفلاکس ریه هات یه کمه عفنت گرفته
حالا فردا میبرمت تبریز تا ببینیم این خانم دکتر چی میگه
اینم عکسهای دختر نازنینم توچهار ماهگی
اینجا میخوای عروسکهای تشک بازیتوبگیری و بخوری
دخملی دامن خور میشود
اینجا هم تب کردیو مامان لختت کردومرتب پاشویت کردم تا تبت پایین اومد